POETRY ARTICLES & ESSAYS PERSIAN

دیدمت پشت چوب دار
چشم ‌های کشته ات
منتظر مرگ
نه مرگ خودت
مرگ یک برگ

انقباض و انبساط یک روح
و تو دست می‌‌زنی‌
بی‌ روح
جِرم سخت را توی مشتت ورز می‌‌دهی‌
جذب می‌‌کنی‌ مثل یک سنگ

تمام نداشتنی هایت را به دار می زنی‌
جای آن مرد
مار می‌‌شوی دور گلویش

من زار می‌‌زنم
ای کاش قبل از پاییز
این گربه را نجات دهم.

B A C K T O T O P