POETRY ARTICLES & ESSAYS PERSIAN

پدر الف داد
پدر چشم
پدر کتاب را در کتابخانه گذاشت

مادر لبخند
مادر آب
مادر اشک را در قاب گذاشت

دختر کلاه از روی الف کند
زد زمین و رویش خیز
نفسش سوخت و پشت لب خیس

دختر لخت تن به آب زد
خط کشید و فریاد کرد
اشک را از قاب به ارش کشید
دختر نوشت: بنویس

دختر نوشت: ننویس
دختر نوشت: مشت من
دختر نوشت: الف
با

الف با نقد
الف با واو تا ژن و زن
تاتی های تب دار و بو دار
الف تا بو
الف با ارث و طومار به دست
چوب به دست
الف تا یاقی
تا همین حالا، سیگار به دهن

پدر کتاب را سفره کرد
مادر چیزی را جا گذاشت
دختر نوشت
دختر نوشت
و خود کار شد.

B A C K T O T O P