POETRY ARTICLES & ESSAYS PERSIAN
Miro – Swallow Love

تو با چشمهایت بنشین و ببندشان

من
باز می‌کنم چشم‌هایم را می‌‌سوزانم از قصد
این قصابی روح است و گاماس گاماس جوشیدن
و دستم که توی موهای کوتاهم گیر کرد.

تو خاطرات تاب خورده ات را روی سینی تعارف کن
من
روی لخته خون‌ها، اسب‌های مغزم را می‌‌رانم
تو منتظر خنده‌ای باش که توی سرت مانده
من هی‌ دکمه را می زنم: بخوان بخوان بخوان
بخند!

و من هی‌ شاکی‌ می شوم
و من هی‌ میبازم
و من هی‌ میتازم
مثل سیّاره دور اسم خودم می‌‌چرخم
من غذا پرستم و تو من پرست.

پرستوی هفتِ نقاشی
همان دندانه‌های سلاخ کشیست
همان نیش تیز طاعونیست
همان زبان دو تیغ و
همان خنجر است که بر اسبِ سرم کوبید.

بیا این هم من
این همه من
حالا که چی‌؟
پرستوی سیاه باز گشته است.

لندن/دسامبر/۲۰۱۱

B A C K T O T O P