Encounter (برخورد) // Video

من بیانِ من بودنم و حال و حوصلهٔ زنانگی
نبودن و زیرِ بارون تنها تنم شکُفتن

ببین روزنامه روی سرْ خیسْ خیس
در شگفتی ولو شد
ببین تقصیر من نیست اگر
شماره ات یا بویت یا مزه ات
می‌ رود از یادم

چنان مظلوم و زورزورکی به خوردم می‌‌دهی‌
“چاق شو چاق شو دخترِ خوب”
نرم و سفید و خوش رنگ و بو
استخوانهایم را با ولع گاز می‌‌زنی‌
من کی‌ می‌‌میرم که پاداشم را از دیوارهای شهر طلبکارم
یک آرزوست می‌‌دانی‌؟

لحظه اتمام هوس است
و تماس لیوان با لبهایت دوباره و سه باره تا مست شویم
دوباره ناچار به هم برسیم
با چترهای باز، زیر گُر‌ گُر‌ بارون‌ها که پُر رو و سمج
به موهایم تجاوز می‌‌کنند

من بیانِ من بودنم و انزوای یک سلامِ آشنا
سلام
سلام
باز هم مرا ببخش
که قمارت کردم و باختم
جز من
دخترانی هستند که دخترند و سیگار نمی‌‌کشند.

پاریس/آگوست /۲۰۰۹