POETRY ARTICLES & ESSAYS PERSIAN

صدای پاهایم توی سرت گوله شد

توی چشمت خون شد

مثل حباب ترکید و گوش من

صدای تو را بیمار شد

صدایت توی من فحش شد

فحشای ما آشکار و قتل کسی‌

قتل کسی‌

که آسوده تصمیم شد و من صدای بال زدن فکرت را پای تلفن ‌شنیدم

تمنای اجساد نهیف را مشت مشت قاپیدم

— و تاپ تاپ‌ کیبرد را روی تنم

ما یک صدا با هم پچ پچ کردیم و دروغ مثل صدای در قوطی باز شد

صدای پاهایش پرید و گوشه لپم را گاز گرفت و

.خون بی صدا عاشق زمین شد

B A C K T O T O P